به احتمال زیاد کلام آقای دکتر پارسانیا در بیان نقش حوزههای علمیه در تبیین عقبههای فلسفی هوش مصنوعی برای چگونگی بهرهمندی از هوش مصنوعی در راستای نیاز جامعۀ اسلامی و حکومت اسلامی قابل توجیه است و طبیعتی است. فلاسفه و حکمای حوزوی که دل در گرو اعتلای حاکمیت اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی دارند میتوانند در این میدان نقش محوری داشته باشند و زمینه را برای کنشگری علمی و عملی متخصصان هوش مصنوعی و سایر فعالان اجتماعی فراهم کنند. غیر از این مسیر، نميتوان از مسیر دیگری این مسئولیت مهم را متناسب با حوزهی فرهنگی و تمدنی و تاریخی جوامع اسلامی پیگیری کرد.
بنابراین حوزه علمیه باید با استفاده از میراث زندهی حکمت اسلامی و به موازات بهرهمندی از هوش مصنوعی و سایر فناوریهای جدید، دربارهی عقبه های نظری آن بیاندیشد و به بسیاری از پرسشهای فلسفی و الهیاتی شکل گرفته در اطراف هوش مصنوعی و آیندهی بشریت پاسخ گو باشد. البته در این نهضت بزرگ علمی از کمک کارشناسان و متخصصان دانشگاهی در موضوع شناسی دقیق بینیاز نیست بلکه شرط هر پیشرفت علمی در جمهوری اسلامی همکاری علمی و نظری حوزه و دانشگاه با حفظ احترام متقابل است.
در پایان از خداوند متعال طلب میکنم که روزی آزاداندیشی و تفکر انتقادی بر پایهی سه اصل اخلاق، منطق و آزادی در جامعهی علمی و میان استادان و پژوهشگران ایران عزیز به یک رویهی معمول تبدیل شود و همهی افراد و جریانها علیرغم اختلافات مبانی و سلایق با تضارب آراء و ارائه نقدهای کارشناسی در محیطهای علمی به رشد فکر و تولید علم در جامعه کمک کنند.
پایان