🕊 •شده بود خبر اول رادیو تلویزیون 📽🌱 بخشدار زبیدات را دیگر هم مردم می شناختند هم مسئولین. •بعداز عملیات محرم که اسمش سر‌زبان رزمنده ها افتاد ؛ بهش اصرار کردیم برود درسش را ادامه دهد. •کلی قربان صدقه اش رفتیم🧡و با سلام و صلوات فرستادیمش اصفهان به خیال اینکه سفت و سخت می‌چسبد به درس‌ •دو ماه نشده برگشت ، انتظار دیدنش را نداشتیم... 😳❓ گفتم :« آقا مهرداد چشم ما به جمال شما روشن چی شد ؟چرا برگشتی؟» •گفت:« راستش نتونستم دوری از جبهه و بچه ها رو تحمل کنم ؛ اونجا که بودم سر کلاس تخته سیاه رو ، نقشه عملیات میدیدم ..! معلم 👨🏻‍🏫 رو فرمانده...! و جای هم کلاسی ها هم بچه رزمنده هارو مجسم می‌کردم...! به خاطر اون مصاحبه🎤 ، توی مدرسه جور دیگه ای باهام رفتار می شد... از خودم ترسیدم که دیگه نتونم کار کنم . درس و مدرسه رو گذاشتم و اومدم که برگردم جبهه ، سرکلاس ✔️ برگرفته از کتاب📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۴۱ 🌙 💛 『 eitaa.Com/yadegaranir