هر زمان که دور هم جمع بودیم، و احساس می‌کرد بحث به غیبت کشیده شده، آرام مرا تکان می داد، و با لبخند و شوخ طبعی همیشگی اش میگفت: مامان بیدار شو بیدار شو... https://eitaa.com/yadeShohada313