عید ، عید سیاسی است ؛ دین اسلام دین سیاسی است ؛ برای برقراری یک حکومت کاملا برمبنای عدالت ، به عنوان آخرین راهکار نجات بشر و بشریت ، بر حضرت نازل شد ، ایشان سالها موفق به تشکیل پایگاه اجتماعی و حکومتی شدند ، منتهی وجه تمایز بین حکومت ایشان با حکومت کردن افراد غیر، در سلطه جویی و منفعت طلبی و دنیازدگی و خونریزی بر اساس اراده معطوف به قدرت و برتری جویی غیر ایشان بود. تمام معیارهای شایستگان حکومت را یا اصلاح کردند و یا شاخص های نو معرفی کردند. اینها و همه اتفاقات تاریخ حیات النبی ، مقدمه ای بر اتمام حجت های خداوند بر بشریت بود، تا روز معروف به غدیر ، روزی که دروازه ی برکات بر اهل زمین بازشد . مسیر درست زندگی نشان داده شد . مثال : دوره تحصیلات عالیه و دانشگاهی را تصورکنید، چهار تا هشت سال درس و بحث و تحقیق و جدل و شب نخوابیدن ها و... ایست برای ورود دانشجو به جایگاه برتر و جایگاه استادی و دکتری و دانشمندشدن . ازبین تمام پیروان حضرت محمد (شاگردان مکتب اسلام) ، نمره ی عالی را آورد . حقش بود . خیلی تلاش کرد و زحمات فراوان کشید و رنجهای بسیاری را تحمل کرد . نه بخاطر جایگاه استادی در دانشگاه اسلام ، یا بخاطر جایگاه امامت و ولایت بر امت اسلام . اولین مسلمان بود . اولین ایمان آورنده و باورکننده ی نبوت حضرت محمد بود. اولین کسی بود که در امتحانات سخت مثل ازجان خود گذشتن ها یا فداکاری ها یا بذل مال و جان ، بدون تردید و بدون درنگ ، با بهترین نمرات این امتحانات را پشت سر گذاشت. این را من در شان حضرت علی نمی دانم که بعضیها بدون اشاره به زحمات و تلاش هایی که انجام داد و آن همه جانفشانیها و ... که انجام داده ، میگویند " علی را خدا از اول خلقت بعنوان ولی الله انتخاب کرده بوده ، " و این حرفها را رواج می دهند . بزرگی و مرتبه ی انسانی و آسمانی حضرت علی ، بدون اسباب و مقدمات به او اعطا نشده . من اینطور گمان و فکر می کنم . الله اعلم حیث یجعل رسالته . بنابراین روز غدیر سیاسی ترین روز در طول تاریخ مکاتب است . کدام دین و مکتب ، غدیر دارد؟جشن سیاسی دارد؟ سیاست است که امور معیشت و فرهنگ و اجتماع و همه امورات زندگی اجتماعی و فردی بشر را هدایت میکند. سیاسی نبودن یعنی انکار غدیر . من همینقدر درک کردم که به امورات سیاسی نباید باشم . بی تفاوت به نحوه اجرای سیاست ها نباید باشم . چون همین بی تفاوتی و گوش به دهان نسناس های شیاد و عیاش بودن ، حق علی را از او گرفت . حقی که خدا هم تاییدش کرد که حق با علیست . آنقدر علی ، رفتار و گفتارش منطبق بر حق و حقایق الهی بود که ذوب در حق شد . جدا کردن علی و حق از یکدیگر ممکن شدنی نیست یا خیلی سخت بشود چنین کاری انجام بشود. فرض کنید در یک رشته ی تحصیلی دنبال جمع آوری منابع و مراجع باشید تا بتوانید بر مبنای علم آن منابع و مراجع ، کتاب هایی را مکتوب کنید و یک رشته تحصیلی را از نظر منابع و مراجع علمی برای رتبه بندی و تعیین سطح و نمره دهی و اعطای مدرک به دانشجویان آن رشته ، راه اندازی کنید. می روید سراغ فلان فرد که زبانزد ست . بر مبنای رفتار و گفتار او ، کتب رشته تحصیلی را مکتوب میکنید . آن کتاب ها میشوند مرجع و منبع و رفرنس برای آن رشته تحصیلی. هر حرفی بزند و هر اقدامی انجام بدهد ، آن حرف و آن اقدام ، ذات آن علم را تشکیل می دهد و کاملا علمی میشود. دیگر آن رشته تحصیلی را با آن فرد می سنجند . بعضی وقت ها شاید نام پدر را شنیده اید که برای بعضی رشته های دانشگاهی بکار می برند. شاید علی این است .