حسین...
🕊حاج احمد🕊
دلتنگیهای ما از رخت بر بستن قوت قلبهامان به جایی رسیده است که آرزوی مرگ میکنیم نه آرزوی شهادت.
دنیا برای راحت طلبان جای بسیار خوبی است؛ جایی نرم، گرم و تمیز. با پاییز عاشق میشوند و با بهار فارغ.
اما ما از عشقهای ازلیمان دست نکشیدهایم.
آخ که این روزها دلتنگ همسنگرت هستیم.حاج قاسم رفیق گرمابه و گلستانات، کسی که در حرفهایش فقط به تو غبطه میخورد؛ به اخلاصت، به ایمانت، به شجاعتت.
آخ که دل میگیرد و از دست جز نوشتن بر نمیآید.
چه خوب دست رفیقت را گرفتی مثل خودت سوخت، ارباً اربا شد، و در عبای ولیاش کفن شد...
دلهامان خون است از کسانی که راهمان را انکار میکننداز کسانی که ملامت میکنند...
حاج قاسم رسید به تو، به تویی که آرزویش بودی. مرام و منش تو خیلی ها را آسمانی کرده، یادم است از محسن حججی که میخواندم؛ گفته بود، کارش را از موسسه تو آغاز کرده و هرهفته با موتورش میآمد و سر مزارت، سرساعت به تو سلام میداد.
همه از آخرالزمان فرار میکنند. آنها که بال شهادت دارند میپرند، آنها که پای دویدن دارند میدوند. اما حاج احمد، ترکش گناه، من را قطع نخاع کرده؛ نه دستانم و نه پاهایم هیچکدام طاقت تحمل بار سنگینم را ندارند ؛چه برسد در راه تو رفتن و پریدن از قفس تن.
به مناسبت شهادت احمد کاظمی
تاریخ شهادت ۱۳۸۴/۱۰/۱۹
محل دفن: گلزار شهدای اصفهان
#تخت_فولاد
https://eitaa.com/yadmanshohada