مادر شهید محمد ابراهیم همت: به ابراهیم گفتم: کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم. گفت: نه، حرف این چیزها را نزن️، دنیا هیچ ارزشی ندارد. شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من عقب ماشینم است، باور نمی کنی بیا ببین. همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد 🔹سه تا کاسه 🔸سه تا بشقاب 🔹 یک سفره پلاستیکی 🔸یک سری خورده ریز دیگر... گفت: این هم خانه!! دنیــا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای خانه دارها....