۶ ای گل باغ موسی بن جعفر ای که هستی تو از نسل کوثر هم صفابخش عالم تویی هم علی موسی الرضا را تو خواهر محور تقوایی تالی زهرایی کعبه ی دل هایی مددی معصومه۳ همچو صدیقه خوی و خصالت تو چنان زینبی با جلالت صحن و ایوان تو تا به محشر حرم خاندان رسالت بال پرواز من محرم راز من سوز من ساز من مددی معصومه۳ همچنان فاطمه بی قرینی شیعیان را تو حبل المتینی همه عالم فدای تو بانو همچو زینب تو حامی دینی تکیه گاهی بر من تو پناهی بر من کن نگاهی بر من مددی معصومه۳ تویی عالمه ی آل طاها گفته بابا فداها ابوها شهر قم هرکه شد زایر تو می شود زایر قبر زهرا در کرم زهرایی مظهر تقوایی خواهر رضایی مددی معصومه۳ مهر و حب شما در سرشتم شد عجین با شما سرنوشتم حضرت صادق این نکته فرمود گر شفاعت کنی در بهشتم تو گلی من خارم سایل دربارم از شما سرشارم مددی معصومه۳ ای گل با صفا بی قرینه حرم تو حریم مدینه صحن و ایوان زیبای تو چون حرم فاطمه ی حزینه حرمت رضوانم از شما ایمانم به فدایت جانم مددی معصومه۳ کل عالم بود در پناهت داده عزت به ما عز و جاهت ای گل گلشن فاطمیون شیعه محتاج نیم نگاهت ای بتول دوم ای پناه مردم زینت شهر قم مددی معصومه۳ ای که داری بر عالم عنایت من ز طفلی شدم خاک پایت کن نظر از کرم جان زهرا بر دل سایل بی بهایت آمدم سوی تو جنتم کوی تو مستم از بوی تو مددی معصومه۳ مردم قم همه دسته دسته سر راه تو با گل نشسته ولی از مردم کوفه و شام عمه جان تو گردیده خسته شامیان نامردند مردمی بی دردند دلا را خون کردند مددی معصومه۳ قم ز داغ تو کرب و بلا شد شیعه در ماتمت در عزا شد ای گل فاطمه در عزایت حلقه ی ماتم هر جا به پا شد همه مردم نالان دیده ها شد گریان پیکرت گلباران مددی معصومه۳ خون شده قلب شیعه دوباره سوزد از داغ تو سنگ خاره شکر لله تو خواهر ندیدی پیکر غرق خون پاره پاره بودی در تاب و تب جانت آمد بر لب نشدی چون زینب مددی معصومه۳ رنج و غم ها چو زینب کشیدی عاقبت هم رضا را ندیدی در ره دین و قرآن ولایت تو همانند زهرا شهیدی روح عرفان بودی جان قرآن بودی به رضا جان بودی مددی معصومه۳ کس چنان عمه ات غم ندیده نه کسی دیده و نه شنیده بین مقتل تن غرق در خون کربلا دیده رأس بریده بس که غصه خورده شد ز غم افسرده همچو گل پژمرده مددی معصومه۳ عمه دیده عدو ظالمانه می زند بر زنان وحشیانه پیش چشمان او کودکان را می زدند کعب نی تازیانه کودکان رنجیدند دم به دم لرزیدند دشمنان خندیدند مددی معصومه۳ صبر و اندوه زینب محک خورد زخم عمه به هر جا نمک خورد کربلا بین ره کوفه و شام همره کودکان او کتک خورد دشمنانش پستند دست او را بستند قلب او بشکستند مددی معصومه۳ رنج و غم عمه را کرده آبش چه بگویم ز شام خرابش عوض تسلیت بر یتیمان برده دشمن به بزم شرابش پیش چشم عدوان عمه ات شد گریان با نوای قرآن مددی معصومه۳ @yaghubianreza