۱۶ (حضرت عبد الله ابن الحسن ع) ای یتیم حسن،شمع هر انجمن کربلا بوده ای،غرق رنج و محن دیده ای شمر از ستم و کینه بنشست با خنجر روی سینه ای عموجانم۴ عمه جان از دلم،رفته تاب و توان افتاده بر زمین،عموی مهربان عمه ی مظلومه رهایم کن بهر جانبازی تو دعایم کن ای عموجانم۴ از چه تنها شدی،ای عموی غریب زین همه ظلم و کین،شده ام بی شکیب کی بود این زخم ها سزای تو آمدم گردم به فدای تو ای عموجانم۴ یوسف فاطمه،از تو شرمنده ام مرو از پیش ما،من هنوز زنده ام گشته از داغت دلغمین عمو از چه گشتی نقش زمین عمو ای عموجانم۴ خون پیکر من،عمو جاری شود نخل دین نبی،آبیاری شود من که هستم چون قاسم آزاده دست من در راه تو افتاده ای عموجانم۴ گشته پابست تو،ای همه هست من در رهت ای عمو،شد جدا دست من یا عمو گشته وقت جولانم بگذرم از دست و سر و جانم ای عموجانم۴ زین همه غربتت،جگرم خون شده بنگر از غمت،عمه محزون شده ای عمو بشکسته پر و بالم زیر تیغ دشمن به تو نالم ای عموجانم۴ @yaghubianreza