🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷 🌷 🔻 🔻 ☑️سليمان در باغ،كنار (عليه السلام) نشسته بود ومحو صورت زيبا و صوت دلنشين و كلام گيراي امام بود. 🔰 سرآسيمه آمد و خود را روي عباي امام انداخت.جيغ ميزد و نوكش را تند تند به هم ميزد.امام رو كردند به سليمان و فرمودند: 🔶عجله كن اين چوب را بگير برو زيرسقف ايوان ،مار را از لانه ي اين گنجشك دور كن. 🔸سليمان چوب رابرداشت و دويد.زير سقف ايوان لانه ي كوچكي بود و جوجه هاي وحشت زده ي گنجشك،درون لانه منتظر بودند مادرشان برايشان كاري كند؛مادر خوب مي دانست به كجا بايد پناه ببرد.... 💎عجيب نيست اين كه گنجشك كوچكي از ترس خطري كه در كمينش نشسته به دامان پناه ببرد.باورش كجا سخت است اين كه پروردگار بر روي زمين،آواي پرنده اي را معنا 💢عجيب منم،كه دستم هميشه در دستِ برومند اوست وباز،بالا و پائينِ روزگار بي تابم مي كند وخيال بی پناهي به وحشتم مي اندازد! 💥عجيب،اين فراموشيِ من است.... 📚بحار الانوار ج٤٩ ص٨٨ ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 💠🔹 @yamahdi313z 🔹💠 http://eitaa.com/joinchat/293994496C8c2ffa9ca2