─═ঊ ❥❥🍃🌼🍃❥❥ঊ═─ : 🔰هلال بـن نـافع می گوید که در میان دو صف لشکر(دشمن) ایستاده بودم. کودکی از حسین علیه السلام بیرون آمد. 💧امـام بـه سـوی می آمد که کودک با گام های لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانید و دامن آن حضرت را گرفت و گفت: ▪️ «یا اَبَة! اُنـْظُرْ اِلَی فـَاِنِّی عَطْشانٌ؛ ای پدر! به من بنگر و ببین من تشنه ام.» 🔶این تقاضا آن چنان بود که اشـک از دیدگـان امـام حسین(ع) جاری ساخت و فرمود: ▪️ «بُنَیةُ اَللَّهُ یسْقِیک فَاِنَّهُ وَکیلِی؛ دخترم[می دانم تشنه ای]خداوند تو را سیراب کنـد که او وکیل[و پنـاهگاه] مـن است.» 🔆هلال گفت: «پرسیدم این دختر چه کسی بود و با امام حسین(ع) چـه نـسبتی داشت؟» گفتند: «او رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) بود.» 🔸الوقـایع والحـوادث، انتشارات دین و دانـش، ج 3، ص 192؛ سوگنامه آل محمد(ص)، محمدی اشـتهاردی، قـم ─═ঊ ❥❥🍃🌼🍃❥❥ঊ═─ 💠🔹 @yamahdi313z 🔹💠 http://eitaa.com/joinchat/293994496C8c2ffa9ca2