(الگوهای زنان در قرآن و تاریخ) (قسمت دوم) ✨ چقدر دور، چقدر نزدیک توی زندگی همه آدم‌ها صحنه‌هایی هست که کاملا می‌فهمن از خودشون کاری برنمیاد. توی این لحظه ها همه آدم‌ها می‌ترسن. امّ موسی توی این لحظه به خدا اعتماد کرد و وعده‌اش رو پذیرفت. جالب اینه که خدا نمیگه نترسید. حتی اگر امّ موسی هم باشی لازمه خدا بهت بگه من هستم! نگران نشو و غمگین نباش. او هم مثل ما نگران میشه ولی توی نگرانی هم به خدا اعتماد داره و می‌ره سراغ راه حلی که خدا بهش میده. 👈 امّ موسی از خدا نپرسید آخه این چه راه حلیه که تو داری و میگی نوزاد رو تو آب بندازم؟ بیا و توضیح بده، قانعم کن تا عمل کنم... ما گاهی از خدا می‌خوایم مسیر تحقق وعده‌هاش رو توضیح بده تا بعد ما قبول کنیم. این ایمان نیست! این اعتماد به خدایی خدا نیست! این دیگه خدای بالادست نیست بلکه زیردستی میشه که باید تحت نظارت ما خدایی کنه تا قبولش داشته باشیم. امّ موسی خدا رو خدا می‌دونست و به مسیری که از خودش پوشیده بود، به خاطر خدایی که قبولش داشت، اعتماد کرد. 🕊 خدا خیلی خداست! خدایی که بعضی از ما توی ذهنمون ساختیم از خدای واقعی فاصله داره. خدای ذهن ما اینقدر غیرقابل اعتماده که ما باید به کارهاش نظارت کنیم، در حالی که خدای واقعی کسیه که بر وجود همه ما ناظره. هر چقدر خدایی رو که در ذهن مون داریم با شناخت و معرفت، به خدای واقعی نزدیکتر کنیم، خوف و حزن در صحنه‌های زندگی ازمون دورتر میشه. خدا خیلی خداست! بیاین رو وعده هاش یه کم بیشتر حساب کنیم.😊 ‌🪴 ┄┄┄❅✾❅┄┄┄ @dorsa_Amoze | دُرسا