به مناسبت سالگرد آیت الله بهجت رحمت الله علیه پیشنهاد میشه دوستان حتما مطالعه کنن👇👌🌹 یک هفته قبل از وفات مرجع العارفین حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالي عليه ، خانواده دو‌ر ایشان نشسته بودند آقای بهجت فرمودند : امسال برای من ، مشهد خانه اجاره نکنید من امسال حرم امام رضا(ع) نمیروم . علی آقا ( پسر آقای بهجت ) گفت : حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان سابق در کوچه باقری را اجاره کنند . آقا فرمودند : زنگ بزنید و بگویید برگردند ، من امسال مشهد نمی روم . علی آقا از جا بلند شد و موضوع را به مادرش گفت ؛ مادرش گفت : آشیخ محمد تقی چی گفتید ؟ آقای بهجت فرمود : سر و صدا نکنید ، من این هفته یکشنبه ساعت پنج بعدازظهر می میرم ؛ عمرم دیگه تمام شده . یک ربع مانده به ساعت پنج بیهوش شدند ؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند ، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند : نبرید ! نبرید ! سر چهار راه بعدی که رسید آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند : " السلام علیک یا صاحب الزمان " و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند. آقا این یک هفته آخر عمرشان را شبها تا صبح بیدار بودند ، یک لحظه نخوابیدند ؛ روزها که برایشان غذا می آوردند یک لقمه می خورد و می گفت : " بسم الله و بالله و الیک اعود " خدایا به سوی تو میام . خانم شان میگفت : آقا یک حال دیگری داشتند ، قرآن می خواند و گریه می کرد و می گفت : خدایا خیلی قرآن را دوست دارم ، روز قیامت هم برام قرآن میاری ؟ بعد فرمود برام گریه نکنید . آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم حضرت معصومه (س). علی آقا میگوید : صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام ، آقا دست من را گرفتند و گفتند : پسرم من را اینجا دفن می کنند من این مطلب را جایی نقل نکردم صبح روز دفن ، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن ، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد به آقای مسعودی (تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها) گفتم: چه شد اینجا دفن کردید ؟ آقای مسعودی گفت : هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم پیدا نشد ، فقط همین جا را پیدا کردیم . *هديه به روح پاك آیت الله العظمی بهجت "قدّس سرّه" اللّهــم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهــم* 🌹🌹🌹🌹 ❣ @yamontaghem313