🌸 🔹امام خوب ما علی،وقتی که به بازار رسید 🔹اوهو اوهو اوهو اوهو،صدای گریه ای شنید 🔸نزدیکی اش دختری دید،که بر زمین نشسته است 🔸مقداری خرمای خراب، گرفته درمیان دست 🔹فوری آمد کنار او،«چیه؟ چیه؟ دختر من ؟ 🔹چه طور شده به من بگو،گریه نکن حرفی بزن» 🔸دخترِ گفت: من کمی خرمای سیاه، خریده ام از این آقا 🔸همه خراب است ، ولی او، نمی دهد پول مرا 🔹امام علی همراه او، آمد پیش خرما فروش 🔹گفت: پول دختر را بده، خرمای بد هم نَفُروش 🔸خرمای خوب خرید و شاد، رفت سوی خانه مثل باد 🔸امام علی خنده به لب، به راه خود ادامه داد 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ @yar_emam_zaman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─