🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴 👌 سلامِ نمازِ جماعتمان تمام نشده، جنگشان را شروع میکنند! اول از همه برای پدر جان به عنوان یک طرف کُشتی، رجز خوانی میکنند: "امروز یه شیوه ی جدید رو امتحان میکنم! حمله از پشت گردن!! دیگه نمیتونید پشتم رو به خاک بمالید!!" پدر جان لبخند مرموزی میزنند و این یعنی شروع ماجرا... از پشت، دستهایش را دور کمر پدر جان حلقه میکند، و تمام زورش را بکار میگیرد که همین اول کاری، حمله را تمام کند!! از آن طرف پدر جان که تمام تلاشش این است که همه ی زورِ بازویش را به کار نگیرد، حریف را به خاک می‌کشاند، صدای خنده ی از ته دل حسین علیرغم شکست، بلند میشود! چندی نمیگذرد که ورق بر میگردد و در یک اقدام غافلگیرانه حریف از دستان پدر جان رها میشود و دوباره یک ضربه از پشت و جلو... این بار با یک فریادِ بلند، علی، هم خودش را وارد معرکه کرده و پدر جان هم زمان با دو حریف مشغول میشود.. یاد آن شهید بزرگوار می افتم که وقتی با پسرش کشتی میگرفت، میگفت: "هر کی بلندتر بگه یا علی برنده میشه!!" و پسرک، بلند و از ته دل میگفت یا علی... و همین ذکر ساده، موجب شکست حریف میشد!برنده ی اصلی پهلوان به ظاهر کم زور و ریز جثه ای بود که از پدرش یاد گرفته بود یا علی را بلند بگوید... پسرها چند دقیقه ای، تعقیبات نماز مغربشان را با کُشتی و بالا پایین پریدن میگذارند. پدر جان الله اکبر میگویند و بچه ها با ذوق پشت پدر جان نماز جماعت را برپا میکنند... پسرها عاشق این تفریحات پر سر و صدا و پر هیجان هستند، تفریحات اختصاصی پدر و پسر که بعداز نماز جماعت صفای دیگری دارد... 🖤 🖤 @yar_emam_zaman 🥀