💢واشنگتن: تنگه باب‌المندب یا برای تل‌آویو یا برای هیچ کس! 🔹سحرگاه روز جمعه ۲۲ دی‌ماه، آمریکا و انگلستان مواضع ارتش مقاومت ملی یمن را بمباران کردند. برای این حملات هیچ وجاهت و مشروعیت حقوقی وجود ندارد و تنها نشان‌دهنده خوی استکباری این دو کشور است. با وجود این، در برآورد واشنگتن و لندن چه محاسباتی شکل گرفته که این چنین عملیات نظامی علیه یمن انجام دادند؟! 🔰در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است: 🔸۱ـ اهمیت راهبردی تنگه باب‌المندب از حیث اقتصادی کاملاً مبرهن است و تاکنون آمارها و گفته‌های زیادی در این باره بیان شده است؛ بخش قابل توجهی از نفت و تجارت دنیا از این مسیر عبور می‌کند. استفاده از مسیر جایگزین که همان دور زدن قاره آفریقاست، موجب افزایش هزینه‌های مربوط به بیمه و باربری خواهد‌ شد که در نهایت به افزایش سطح قیمت‌ها در کشورها، به ویژه اتحادیه اروپا منجر می‌شود. 🔹۲ـ تنگه باب‌المندب جدای از اینکه برای اتحادیه اروپا اهمیت دارد، برای متحد راهبردی و استراتژیک ایالات‌متحده، یعنی رژیم‌ صهیونیستی حائز جنبه‌های حیاتی است. چه اینکه غالب تجارت این رژیم از طریق بندر ایلات در منتهی‌‌‌الیه دریای سرخ شکل می‌گیرد. 🔸۳ـ هدف واشنگتن و لندن در حمله به ارتش مقاومت ملی یمن، از طرفی باز کردن شاهراه اقتصادی تل‌آویو و نجات آن از بن‌بست استراتژیک است و از طرف دیگر انحراف افکار عمومی از مسئله غزه و مخابره این پیام است که انگلستان و آمریکا بر سر حمایت از این رژیم هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی‌شناسند. 🔹۴ـ بخش دیگری از اهداف ایالات متحده در آشوب‌آفرینی در تنگه باب‌المندب منطبق بر همان منطقی است که اتحادیه اروپا و روسیه را در اوکراین به جان هم انداخت؛ یعنی تضعیف اقتصادی اتحادیه اروپا و وابستگی هر‌چه بیشتر آن به ایالات متحده جهت تحلیل قدرت‌های بزرگ برای ممانعت از ایجاد نظم جدید جهانی. مسئله‌ اصلی این است که اساساً ایالات متحده و انگلستان به اندازه اتحادیه اروپا و چین منافع اقتصادی در باب‌المندب ندارند. مگر آنکه از محل افزایش انرژی جهانی متحمل زیان‌هایی شوند که آن هم از طرق وابستگی کارتل‌ها و شرکت‌های اتحادیه اروپا به واشنگتن جبران خواهد شد. مسئله مهم این است که در نگاه واشنگتن و لندن اگر قرار باشد تنگه باب‌المندب برای رژیم کارایی نداشته باشد، پس نباید برای هیچ یک از قدرت‌های جهانی نیز آوردگاه منافع اقتصادی باشد. 🔸فارغ از اینکه برنامه‌ریزی دشمن در منطقه در مقابل محور مقاومت و بیداری ملت‌ها همیشه در سطح بالایی از هماهنگی‌ها و برآوردهای اطلاعاتی بوده، اما از حیث محاسباتی اکثراً نادرست است؛ به گونه‌ای که اساساً نتیجه آن چیزی جز تقویت محور مقاومت و شکست و تسریع در آمریکازدایی از منطقه نخواهد بود.