─┅┈┈┈┈┈•❲🌺❳•┈┈┈┈┈┅─
🔻پیامبر«صلےاللهعلیهوآلهوسلم» و یڪدخترڪش
✍ قیسبنعاصم خدمت پیامبر«صلےاللهعلیہوآلہ»رسیدوگفت:یا رسولالله،من همه دخترانم رازنده به گورکردهام وبرهیچ کدام شفقتی نکردم،مگر یک تن ازآنها و آن وقتی بودکه همسرم حامله شد.من به مسافرت رفتم چون برگشتم،وضع حمل کرده بود.گفت بچه مرده بدنیاآمد.سالهاگذشت،روزی دختری رشید با موهای بلند به منزلمان آمد و سراغ مادرش را گرفت. به همسرم گفتم: این دختر کیست؟ اشک چشمانش را گرفت و گفت: به تو دروغ گفته بودم؛ این همان دختر توست که وقتی در سفر بودی زادم و از ترس اینکه اورا بکشی، به خواهرانم سپردم تااز دید تو پنهان باشد و بزرگ شود. وقتی همسرم سکوتم را دید، مطمئن شد که من دختر را نخواهم کشت. روزی باخیال راحت من را با او تنها گذاشت و از خانه بیرون شد، من دست دختر را گرفته، بیرون شهر به کندن گودالی مشغول شدم.اوعمل مرا میدید و مرتب میپرسید: پدرجان! این گودال که میکنی برای چیست؟ گودال که آماده شد، او را داخل آن انداختم. درحالی که خاک برصورتش میریختم میگفت: پدرجان چرا چنین میکنی؟ من را داخل این گودال تنها میگذاری و به نزد مادرم برمیگردی؟ و من اورا زیر خروارها خاک دفن کردم و به خانه برگشتم.
پیامبر«صلےاللهعلیہوآلہ» درحالیکه قطرات اشک، چشمان مبارکش راگرفته بود،فرمود:این نهایت سنگدلی است؛وای بر تو بدان کسی که در دنیا به دیگران رحم نکند ، در آخرت به او رحم نخواهند کرد.اولین خطاب پیامبر«صلےاللهعلیہوآله»به چنین جانیانی، بسیار سخت و تکان دهنده بود:....
─┅┈┈┈┈┈•❲🌺❳•┈┈┈┈┈┅─
↶【#معرفتـے】↷
╔━━━━━━━━━━╗
ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣
╚━━━━━━━━━━╝