کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه‌رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه‌ست حسن‌ها داغدار کوچه هستند :: ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه‌ی آبش چه می‌دید که یاد حضرت عباس افتاد :: عزایش رستخیز روضه‌ی ماست عطش هم اشک‌ریز روضه‌ی ماست امام از کودک خود آب می‌خواست همین جمله گریز روضه‌ی ماست :: دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی، ای حسن جان! کریمان در عزایت گریه کردند