ببین نمایش کفتار های ناکَس را
برای مرگ کبوتر فغان کرکَس را
ببین که دوره ی افیون و سحر و شعبده ست
چنان که شعله دم از داغ یاسمن زده است
ندیده دیدهٔ دهر اینچنین مداهنه ای
که سنگ ناله کند در شکست آینه ای
رفیق، فتنه گریباندریده آمده است
دریده آمده، گیسو بریده آمده است
بهانه کرده غم درگذشت مهسا را
که آشکار کند خوی داعش آسا را
بهانه کرده که خنجر به نای دین بکشد
که چادر از سر ناموس مؤمنین بکشد
تو ای حرامی اگر داغدار دلبندی
چرا کتاب خدا را در آتش افکندی
تو ای حرامی اگر واقعا عزا داری
چرا به سبک دواعش به فکر کشتاری
چرا حسین اجاقی به خاک و خون افتاد
چه کرده بود که چاقو زدی و او جان داد
چرا به جرم دفاع از سیاهی ارباب
شد آن بسیجی تنهای بی گناه، کباب
شهید مشهدی آخر چرا چنان افروخت
بگو چه بود گناهش که بین آتش سوخت
قسم به سوز دل فاطمه به آه علی
بسوزد آنکه جدا شد رهش ز راه علی
نه با حرارت دنیا، که با لهیب جحیم
نه با عِقاب زمینی که با عذاب الیم
بمیرد آنکه به اسلام خود خیانت کرد
بسوزد آنکه به ارباب ما اهانت کرد
بمیرد آنکه شعاری علیه رهبر داد
دهان گشود به توهین و ناسزا سرداد
بسوزد آنکه به آتش کشید پرچم را
چقدر یاد من انداخت ابن ملجم را
ادامه دارد...