جوانان علی اکبری را دریابید. ما دهه شصتی ها از قدیم الایام پشت سرمان حرف و حدیث بود. کودکی مان با موشک های صدامی سپری شد و وقتی داشتیم قد می کشیدیم گفتند دو فرزند کافی است و بچه های سوم تا الی ماشاء الله خانواده ناخودآگاه احساس زیادی بودن داشتند. دهه هفتاد معضل کنکور کشور شدیم و برای رسیدن به دانشگاه کشته ها دادیم. ما دهه شصتی ها کم برچسب نخورده ایم و کار تا جایی بیخ پیدا کرده است که برخا بخاطر زبان درازمان برای طرح مطالبات مشکل امنیتی تلقی شدیم و البته از ۱۴-۱۵سال پیش به تا به امروز متهم اصلی نرخ بالای بیکاری در جامعه هم شده ایم. البته اخیرا افت آمار ازدواج و فرزند آوری هم به لیست جرم های ما افزوده شده و احتمالا در آینده نه چندان دور بخاطر بازنشستگی عامل سقوط اقتصاد مملکت معرفی خواهیم شد. خلاصه این که روزگار دهه شصتی ها کاملا مصداق آیه "لقد خلقت الانسان فی کبد" بوده است. حالا جدا از شوخی های بالا، قشر جوان مستعد تربیت پذیری، در جامعه خواهان جدی گرفته شدن هستند. پیر پاتال های چنگول زده بر میز مدیریت دو اجحاف بزرگ در حق ما جوانان کرده اند: اول اینکه هزینه تجربه کردن برای جوانان را بقدری بالا برده اند که عطای کارهای بزرگ را به لقایش ببخشیم و دوم اینکه با بی تدبیری آینده ما را گروگان گرفته اند. تلخند دیگر ماجرای جوانان دهه شصتی تبدیل فرصت بهره وری آنها به تهدیدات مختلف اجتماعی و اخلاقی و سیاسی بود. الان همین روال برای دهه ۷٠ و۸٠ بنحوی دیگر در حال اجرا شدن هست منتها زبان جوانان نسل دوم و سوم و چهارم بسیار تیز تر و البته صریح ترند و مطالبات شان هم از جنس اینترنتی است. اگر بخواهبم جدی تر به مساله نگاه کنیم خلاء جامعه ما در فقدان نگاه حسینی به علی اکبرهای زمانه است. نقطه اشتراک اغلب جوانان ایرانی نگاه آرمانی به حضرت علی اکبر ع است. مربیان ما باید نگاه جسورانه امام حسین ع نسبت به جوانان را در خود بپروند. امام حسین ع در قیام خود ظرفیت جوان مومن انقلابی را به ظهور رساند. اگر باور مسئولان و جامعه به جوانان، فرصت سازی برای خودنمایی توانمندی ها و صفا و صداقت جوانان باشد قطعا گام دوم انقلاب، نقطه عطف تاریخ این سرزمین خواهد شد. 🌐 @yasin_bejani_ir