نامه ۳۱ نهج البلاغه به امام حسن مجتبی(ع) ۱۵- حقوق دوستان چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را بر قرار كن، اگر روی برگرداند تو مهربانی كن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی كه دوری میگزیند تو نزدیك شو، و چون سخت میگیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان كه گویا بنده او میباشی، و او صاحب نعمت تو میباشد. مبادا دستورات یاد شده را با غیر دوستانت انجام دهی، یا با انسانهایی كه سزاوار آن نیستند بجا آوری، دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست دشمنی نكنی. در پند دادن دوست بكوش، خوب باشد یا بد، و خشم را فرو خور كه من جرعه ای شیرینتر از آن ننوشیدم، و پایانی گواراتر از آن ندیده ام. با آن كس كه با تو درشتی كرده، نرم باش كه امید است به زودی در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است (انتقام گرفتن یا بخشیدن) اگر خواستی از برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار، تا اگر روزی خواست به سوی تو باز گردد بتواند، كسی كه به تو گمان نیك برد او را تصدیق كن، و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی كه با او داری ضایع نكن، زیرا آن كس كه حقّش را ضایع میكنی با تو برادر نخواهد بود، و افراد خانواده ات بدبخت ترین مردم نسبت به تو نباشند، و به كسی كه به تو علاقه ای ندارد دل مبند، مبادا برادرت برای قطع پیوند دوستی، دلیلی محكمتر از برقراری پیوند با تو داشته باشد، و یا در بدی كردن، بهانه ای قویتر از نیكی كردن تو بیاورد، ستمكاری كسی كه بر تو ستم میكند در دیده ات بزرگ جلوه نكند، چه او به زیان خود، و سود تو كوشش دارد، و سزای آن كس كه تو را شاد میكند بدی كردن نیست. (بخش پانزدهم) @yazahra213