✅خاطرات کربلا: نیمه شعبان توی بین الحرمین نشسته بودم ، دیدم طلبه سیدی داره برای جمعی روضه میخونه ..چون بالاخره بنده 17/18ساله روضه خوانم و هرکس در رشته خودش استاد و با تجربه هست ، طرف عادی حرف بزنه میفهمم صداش برای این کار مناسبه یا نه، دیدم اون طلبه سوز و گرمای روضه رو که باید بتونه القا کنه نداره.. (خدا کمی از اخلاص اون طلبه رو بمن بده بحق امام حسین) چون دوست دارم زائر توی کربلا ،نهایت لذت ببره و قشنگ بغضش باز بشه، استخاره کردم برم براشون روضه بخونم ، عاااالی اومد .. رفتم ته جمعیت کنار طلبه نشستم .. در فرصتی مناسب بهش اشاره کردم روضه بخونم؟؟ با سر تایید کرد .. شروع کردم شب‌های جمعه فاطمه با اضطراب واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور کشته ها گوید حسین من چه شد؟؟؟ نور دو عین من چه شد؟؟؟ مجلس عجیبی شد ، زوار جمع شدن گریه میکردن، خود اون طلبه هم به شدت گریه میکرد.. مجلس تموم کردم ، خواستن برن دیدم انگار با لهجه خاصی صحبت میکنند گفتم از کجا آمدید ؟؟ گفت از آلمان ایرانیان مقیم آلمان بودند .. شمارم مدیرشون گرفت بهش گفتم نفری چند هزینه میشه اینا از خارج میان کربلا؟ 👈گفت 1200یورو ... یعنی 20ملیون تومن ما😐 📌و دیدم بعضی از ماها چققققدر نسبت به امام حسین بی معرفتیم، که حاضر نیستیم یک ملیون خرج کنیم بریم کربلا یه زیارت کنیم و اونها با چه قیمت سنگینی میان کربلا زیارت .. 📝خاطرات یک مداح ، مهدی قاضی زاده @yazahramadad135