اعلیرضا قزوه نیز از شاعرانی است که اشعار فراوانی در زمینه آزادی دارد. او در یکی از این اشعار ، آورده است: درخت سیب را می آورند با دستبند به جرم این که چرا سیب هایش را چون سنگ، پرتاب کرده است! درخت پرتقال را می آورند به جرم این که چرا میوه های امسالش خونین است! درخت زیتون را می آورند به جرم این که چرا یک در میان گلوله به دنیا آورده است! دادگاه، رسمی ست متّهم موجی ست که به او ایست داده اند و نایستاد متّهم کبوتری ست که از قبه الصخره نرفت متّهم، گنجشکی ست که زبان عبری نمی داند! دادگاه، رسمی ست متّهم، درخت "سدره المنتها" ست و جاده ای که به معراج می رود متّهم، تمام سنگ قبرهایند که "بسم الله" دارند و تمام مادران که در شکم هاشان، فرزندانی دارند، سنگ در مشت.