🌹🌹🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🌹🌹 یك بار زمانی كه زینب(س) پنج ساله بود خواب عجیب و هولناكی دید باد سهمگینی در شهر می وزید كه زمین و آسمان را تیره و تار كرده بود. دختر كوچك به اینسو و آنسو پرت میشد كه ناگهان درخت تنومندی را پیدا كرد و از شدت وزش باد به آن چسبید. ولی باد به قدری سهمگین بود كه درخت را از ریشه كند. زینب به یكی از شاخه های درخت آویخت ولی باد آن شاخه را نیز از جای كند. به شاخه ای دیگر چسبید ولی آن هم شكست. هراسان به دو شاخه كوچكتر چنگ زد ولی آن دو نیز شكستند و او بدون هیچ كمك و تكیه گاهی رها شد. در این حال از خواب بیدار شد و ماجرا را برای جدش پیغمبر اكرم تعریف نمود. رسول خدا در حالیكه می گریست فرمود:" دخترم آن درخت من هستم كه به زودی این جهان را ترك میكنم شاخه های بزرگتر مادرت فاطمه و پدرت علی و دو شاخه كوچك برادرانت حسن و حسین هستند كه همگی قبل از تو این جهان را ترك میكنند و تو فقدان و دوری آنها را تحمل میكنی. 🌹🌹🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🌹🌹 💝کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید💝 گل نرگس: 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza