قلاب آهنین را انداخت روی یخ و کشید بیرون ، اولین قالب یخ را از دهانه ی تانکر ، انداخت توی آب ، صدای یک نفر از توی صف بلند شد که ، از کله سحر تا حالا وایسادم برا دو تا قالب یخ ، مگه نوبتی نیست ؟!! علی گفت ، اول نوبت گلوی تشنه پسر فاطمه (س) بعد نوبت بقیه !! با صاحب کارخانه یخ سازی شرط بسته بود شاگردی می ‌کنم ، زیاد هم پی مزد نیستم ، ولی باید اولین قالب یخ را به تانکر نذری باندازد ، بعد به دیگران یخ بدهد. روی تانکر با خط نه چندان خوب نوشته بود ، سلام بر گلوی تشنه حسین (ع).... 📕 خط عاشقی ، ج1 ص15 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃