🌴 #یازینب...
با اولین برخورد شیفته اخلاقش می شدند علی اولین ثمره زندگی مشترکمان است که در صبح ۲۵ مرداد ماه سال ۱
درست یک ماه بعد با ما تماس گرفت و خبر سلامتی اش را داد؛ من به شوخی گفتم خیلی نامرد هستی که ۲ بار حرم حضرت زینب و حضرت رقیه رفتی ولی ما هنوز یک‌بار هم نرفتیم. شب جمعه اش هم با خانواده صحبت کرد و شب جمعه خبر درگیری در خان‌طومان از طریق شبکه های مجازی پخش شد. چند دقیقه بعد تصویر مجروحیتش را دیدم، روز شنبه قطعی شد که علی به شهادت رسیده است و چند تن از نیروهای سپاه استان مازندران خبر را به ما دادند. از آنجا که ما هر سال مراسم شله‌زردپزان داشتیم، این اولین سالی بود که علی در میان ما نبود. خیلی ناراحت بودم. یک شب به خوابم آمد و گفت در تمام مراحل برگزاری مراسم در کنار شما و در حال پذیرایی بودم. اتفاقا این سری تنها زمانی بود که مهمان های غریبه زیادی داشتیم و همه می آمدند و نذر می کردند. از کجا بدانم حقوقم حلال است علی قبل از استخدام سپاه مدتی برقکار بود و در شرکتی کار می کرد که حقوق خوبی داشت، از کارش راضی بود؛ اما بعد از یک هفته دیگر سر کار نرفت. هرچه اصرار کردیم که چرا سرکار نمی روی از جواب دادن طفره رفت تا اینجا بالاخره حرف زد و گفت که صاحب‌کارم اهل نماز و روزه نیست. گفتم او اهل نماز و روزه نیست، تو که هستی، اشکالی ندارد. در جواب گفت از کجا بدانم که حقوقم حلال است. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---