🌴 #یازینب...
بچه ها.. هنگامی که امام رضا.. می خواست از مدینه حرکت کند دست جوادش را گرفت آورد کنار قبر جدش خاتم ال
موفق می گوید : یک روز از تو خانه بیرون آمدیم دیدم امام جواد علیه السلام ناراحت و غمگین است رسیدیم بالای یک بلندی ، یک وقت دیدم امام جواد.... رویش کرد به طرف خراسان سه مرتبه صدا زد : لبیک ، لبیک ، لبیک یک وقت دیدم جوادالائمه از نظر غایب شد 😭 هراسان و ناراحت شدم خدا اگر به خانه برگردم جواب مادرش را چه بدهم یک مرتبه دیدم آقا از دور نمایان شد ، دویدم خودم را به قدمهایش انداختم . دیدم آقا شال عزا به گردن انداخته صدا می زند : موفق بخدا بابایم را کشتند😭 فدات بشم آقا جان...😭