🌴 #یازینب...
او مینشست و من مینشستم او روی سینه... او میکشید و... او خنجر از کین من ناله از دل... او میبرید و
وا حسینم ...😭 دیدم به روی نیزه ها بال و پرت را دیدم به صحرا اربا اربا پیکرت را دیدم به سرعت آمدند و دوره کردند دیدم گرفتند اشقیا دور و برت را دیدم نشسته شمر روی سینه ی تو دیدم تمام لحظه های آخرت را بالا سرت بودم - گریبان می دریدم وقتی که با پا بر زمین میزد سرت را آقای من هرکار می کردم نمی شد بیرون کشم از بین مقتل مادرت را ‌..😭 سر را برید و برد و ... من ماندم همان جا زانو زدم بوسه بگیرم حنجرت را....😭 امان از دل زینب 😭 حلالم کن تمام کنم روضه امشب را....😭