؟ کتاب “لهوف” را از یاران حسین (ع) می خوانم و دلم کمی نرم شده است که ناگهان ناله دختر چهار ساله ام بلند می شود ، بابا کمک !!! برمی گردم ، اولش عجیب خنده دار است ، دخترکوچک ، می خواسته بزرگی کند و پیراهنش را خودش در بیاورد ؛ نخی از یقه پیراهن گیر کرده است به گوشواره کوچکش . هر چه تقلّا می کند گوشواره بیشتر کشیده می شود و گوشش حسابی سرخ شده . دوباره داد می زند بابا کمک !!!! ………… تبسّمم تمام نشده ، اشک در چشمانم جمع می شود . حسین !! مگر تو بابا نبودی؟ مگر دخترِ تو “بابایی” نبود؟ مگر نانجیب ها دختر نداشتند بدانند ، گوش دختر سه ساله چه اندازه لطیف است و طاقت وحشیگری ندارد؟ ✳️ کانال یک نفر از هشتاد میلیون @yekaz80 🔵 ارتباط با ما @yekaz_80