کعبه بالا زده دامن لب دریای علی
عالمی غرق تحیر شده در یای علی
شاه ما قامت کوتاه ندارد مردم!
عرش شد سایه نشین قد و بالای علی
شب معراج رسول دو سرا شاهد بود
که نشسته ست خدا هم به تماشای علی
ذات او و علی اکبر شده ممسوس خدا
این هم از معجزه ی اسم و مسمای علی
لب او جز به دعا باز نگردد، بگذار
تیر هم دست توسل بزند پای علی
آن زمانی که ملک یاد ندارد چه زمان
برنمیداشت سر از سجده امیر دو جهان
آن زمانی که ندارد احدی هیچ به یاد
پدر خاک به آب و گل آدم جان داد
خلق شد روح از آهنگ دم و بازدمش
آفریدند جهان را ز غبار قدمش
در حدیث آمده گر راه به جایی بردهست
جبرئیل ملک از میوه ی باغش خوردهست
آن زمانی که نه سلمان، نه کس دیگر بود
اولین شیعه ی مولا دلِ پیغمبر بود
نیست کار من و ما وصف خداوند بیان
قل هو الله احد، سوره ی توحید بخوان
رفت بر منبر نور آن که کلامش نور است
ولی افسوس که این شهر کر است و کور است
مرد میدان ز سکوت لب شمشیرش گفت
شقشقیه شد و از بغض گلوگیرش گفت
گفت سِیلی ست که از من جریان یافت کمال
منم آن قله که هیچش نرسد بال خیال
به فلانی و فلانی چه خلافت کردن؟
این ردا نیست برازنده ی کس غیر از من
استخوانی به گلو دارم و خاری در چشم
صبر کردم همه ی عمر و فرو خوردم خشم
گفت و گفت و دلش انگار که آرام نداشت
شرح این قصه ی جانسوز سرانجام نداشت
آه از این خطبه که آتش زده جانم را...آه
ابن عباس! علی سوخت، از این بیش مخواه
بیش از این نیست مجالی که به رنجش پرداخت
اف به دنیا که علی را که علی را نشناخت
#مسعود_یوسف_پور
@nokhostein