📌نماز جمعۀ شبی که بیم سرک می‌کشید از روزن شبی که خواب ترور دیده بود اهریمن شبی که موج خبر، روی دیده داغ گذاشت شبی چنان که کم از لیله المبیت نداشت شبِ خدا نکندها، شبِ خطر، شبِ آه شبی که با دل ما تا سحر نیامد راه شبی که هرچه تفال به خواجۀ شیراز «خداش در همه حال از بلا...» میامد باز سپیده سرزد و تکلیف ماه روشن شد گذشت شام و تنورِ پگاه روشن شد به رغم خواب و خیال رسانه‌های دروغ شلوغ بود مصلای روز جمعه، شلوغ بدا به شعر نگوید از آن قیام اگر از آن نماز شهامت، از آن امام اگر امام جامعه اینبار خواند اقامۀ عصر بگو، بخوان، بنویس از نماز جمعۀ نصر بگو که زود رسید او و رفت خیلی دیر رجز نخواند و درآمد ز شش جهت تکبیر میان خطبۀ او دیده‌اند هر دو جناح سلاح تکیه به او می‌زند نه او به سلاح! رسید آنکه جهان از صلابتش مات است که گفت پاسخ ما کمترین مجازات است که مانده کاری و ای دشمنان خواب زده! نمی‌شویم در انجام آن شتاب زده قسم به یوسفِ در خاک و خون تپیدۀ شام که حذف می‌شود این گرگ، گرگِ خون آشام بناست آخرِ این قصّه را رقم بزنیم زدیم، لازم باشد دوباره هم بزنیم! نشان قطعی پیروزی است در این راه قسم به وعده صادق، به جاءَ نصرالله عزاست می‌گویم زانچه بر سرم رفته‌ست عزاست، مایۀ فخرم، برادرم رفته‌ست عزاست لیک امید آفرین عزا، چه عزا؟ عزای درس دهنده، عزای عاشورا سخن خلاصه کنم در کمال ناچاری تمام گشت نماز، آن نمازِ بیداری دل_ این حسینیه را_ وقف صحبتش کردم فدای دست کشیدن به تربتش گردم مرا ببخش برادر اطاله یافت کلام همین بس است بگویم برای حسن ختام: به ترجمان وقار و شکوه نزدیک اند خوشا به مردم تهران، به کوه نزدیک اند! https://eitaa.com/yosefpoor_ir