بعد از عملیات بود. حاج صادق آهنگران آمده بود پیش رزمندگان برای مراسم دعا و نوحه خوانی. برنامه كه تمام شد مثل همیشه بچهها هجوم بردند كه او را ببوسند و حرفی با او بزنند.
حاج صادق كه ظاهراً عجله داشت و می خواست جای دیگری برود، حیله ای زد و گفت: «صبر كنید صبر كنید من یك ذكر را فراموش كردم بگویم، همه رو به قبله بنشینند، سر به خاك بگذارید و این دعا را پنج مرتبه با اخلاص بخوانید».
همین كار را كردیم. پنج بار شده ده بار، پانزده بار، خبری نشد كه نشد. یكی یكی سر از سجده برداشتیم، دیدیم مرغ از قفس پریده!
🥀
@yousefi_ravi باماهمراه باشید