♨️ خاطره یک شاعر:
🌸اردیبهشت سال ۹۵ در
#مراسم یادواره
#شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند،
#افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبهات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی⁉️
🍃(یک مصاحبه قدیمی از
#ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونهای را خوانده بودند با این
#مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
#حسرتا این گل 🥀خارا، همه جا رانده
🌸منم پیر ره آمد و # رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید 😃و گفت: چطور❓
فاتحانه گفتم: چون نه
#وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانهام 🌟و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است!
⇜وزن ما روی
#سینه ی دشمن!
⇜ردیف ما صف بچههای رزمنده!
⇜قافیه ما فریاد
#اللهاکبر است!
🍃بعد رو کرد و با
#بقیه گپ زد و من مبهوت از این
#حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه
#شهید بشم و تو برام
#شعر با وزن و قافیه بگی!
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌷
@yousof_e_moghavemat