📚 پژوهش «شُستن مُستن» فارسی در زبان عربی! ◽️ درآمد در نوشته پیش، ورزاد (مصدر) شَختن را در زبان فارسی و عربی بررسی کردیم؛ اینک به ورزاد «شُختن» می‌پردازیم؛ که زاد «شُستن» را می‌دهد: ◽️ ورزاد شُختن شُختن همان است که «شُخ»م زدن، «شُس»تن و «شُش» نیز از آن است. شستن یعنی «چیزی را با به هم مالیدن بشوریم» و با آب کشیدن یکسان نیست. پیشرفت ایران، حتی واژه «شُستن مُستن» را به زبان عربی کشانده است: ◽️«شُستن مُستن» در عربی آ. «و كل شي‏ء غسلته فقد شُصْتَهُ‏ و مُصْتَهُ؛ يقال‏ شُصْتُ‏ الشي‏ء شَوْصاً (مِن باب قال)، غَسَلتُه. و قيل‏ الشَّوْصُ‏ الدَّلك، و المَوْصُ الغسل» طُریحی، فخرالدین، مجمع البحرين، ‏۴: ۱۷۴. «شُصْتُ‏ الشي‏ءَ، إذا دلكتَه بيدك، مثل مُصْتُه سواء» ابن دُرید، محمد، جمهرة، ۲: ۸۶۵. و هر چیزی که غسل دادی پس همانا شُستی و مُستی؛ گفته می‌شود «چیزی را شُستم، نیک شُستنی» (که صرف شاص شُصت، مانند قال و قُلتُ است) مانند «غسل دادم» است. و گفته شده که «شُستن» یعنی مالش (دلاکی) و مُستن یعنی غسل دادن». ب. «شاصه و ماصه‏» فراهیدی، خلیل، العين، ‏۳: ۳۱۵. «شَاصَه و ماصَه‏.» ازهری، محمد، تهذيب، ‏۵: ۱۸۰. «ماصَهُ‏ يَمُوصُه‏ مَوْصاً: غَسَلَه» ابن سیده، علی، المحكم، ‏۸: ۳۹۲. «الشَّوْصُ‏: الغَسْلُ، كُلُّ شَيْ‏ءٍ غَسَلْتَه فقد شُصْتَه‏. الشَّوْصُ‏: السَّوْكُ بالسِّوَاك أو بالإِصْبَعِ عَرْضاً» صاحب، اسماعیل، المحيط، ‏۷: ۳۵۳. ج. «شاسَ فمه بالسِّواك و شاصه» صاحب، اسماعیل، المحيط، ‏۷: ۳۵۵. «شُصْتُ‏: الشَّى‏ءَ (شَوْصاً) غَسَلْتُهُ» فیومی، احمد، المصباح المنير: ۳۲۷. 🖌گیرا این که «المحیط» شاص و شاس را هر دو به معنای شستن دهان با مسواک یا انگشت آورده است؛ که گویا ریشه آن «شاس» و از همان شُستن است. د. همچنین معنای «پاکیزه کردن: نَقَّیتُه» نیز از شُستن (الشّوْصُ) گرفته اند که درست هم است: «شصْتُ‏ الشَّي‏ءَ، نَقَّيْتَه» ازهری، محمد، تهذیب، ۱۱: ۲۶۴. «الشَّوْصُ‏: الغَسْلُ و التَّنْظِيفُ. شُصْتُ‏ الشي‏ءَ نقَّيْتُه»ابن منظور، لسان العرب، ۷: ۵۰. ◽️ سواژ مُستن و ماستن در فارسی اما مُستن و ماستن به چه معنایی است؟ مُستن از مُختن می‌آید و به معنای در هم تندیگی و به هم مالیدگی است که واژه «مُش»ت هم از آن است و واژه «مُخ» هم یعنی در هم لاییدن که به چگونگی «مغز» می‌خورد. مُشت هم یعنی در هم لاییدن انگشتان. و ماست و ماز هم از ماختن می‌آیند؛ یعنی گونه ای تاخوردگی و لایش. نماز هم یعنی لایش پیوسته (نختن+ ماختن) که گویا اصل نماز همان سجده و رکوع (تاخوردگی و لایش تن) باشد. سلام بر نماز! ◽️ بازنگری در پندار پیایندی (اتباع) پس این که ما می‌اندیشیم بسیاری از واژگان پیِایند (اَتباع) هستند؛ مانند «شُستن مُستن» یا «شهری مهری» یا «کوهی موهی»، به گمانم نادرست است. من نمونه‌هایی یافتم که پیچیده‌ترین و سنجیده‌ترین معنا را با خود دارند؛ مانند همین شستن مستن. 🌼 با مهر؛ امامی، ویدان ابرفقه زبان فارسی 🌍 فزا؛ فارسی زبان انقلاب