یکی از دلایل اصلیِ انحراف و ختم مشروطه به دیکتاتوری رضاخان، کنار رفتن جریان متدین و دیندار از عرصه سیاست بود!
حملات روشنفکران غربگرا از یک طرف، اختلاف بین علما و رهبران دینی مشروطه از طرفی و شهادت و ترور رهبران و دلسردی مؤمنین، باعث شد که جریان دینی منفعل شود و عرصه را واگذار کند.
امروز این خطر وجود دارد که بچههای انقلابی هم به دلایل مختلف و بخاطر برخی برخوردها، عرصه سیاست را ببوسند و بگذارند کنار؛ بگویند خودتان میدانید و مملکتتان!
اگر اینها کنار رفتند، اگر مردم مؤمن به علل مختلف صحنه را رها کنند، آن وقت سرنوشت انقلاب اسلامی، همچون انقلاب مشروطه به هرج و مرج و دیکتاتوری و دخالت بیگانگان در امور کشور و نهایتاً استعمار و وابستگی کشور می انجامد!
برخی آقایان؛ خودشان و دفتر و دستک و حوزه و مریدانشان مهم است؛ بقیه هرچه شدند مهم نیست! نماینده همین مردم در خبرگان رهبری است؛ امام جمعه است؛ شخصیت سیاسی است؛ نماینده مجلس است اما آنچه برایش مهم است حوزه و موسسه و مسجدش است کاری به کار مردم و جوانان حزباللهی کف میدان ندارد! کاری ندارند که مردم بالاخص مؤمنین در چه وضعیتی هستند.
می ترسند اعتبارشان پیش فلان مسئول و فلان دستگاه کم شود، پس چرا خودش را هزینه دردهای مردم و جوانان انقلابی کند که یک به یک درگیر راهروهای دادگاه ها و زندان ها می شوند!
دیگران هر کدام به شکلی درگیر خودشانند! خیلی از اصحاب رسانه و تریبون داران و منبری ها هم همینطور! هرکسی برای خودش اعتبار و جایگاهی قائل است و می خواهد کارت بازی اش را زمانی مصرف کند که منافع خودش درگیر باشد. مسئله خودش مطرح باشد. بقیه مهم نیستند که برایشان هزینه بدهد.
#زاغ_سفید
🎙
@zaghsefid