تا نور نام روشن تو آشکار شد دل برتو بست شب، همه شب بی قرار شد مکه بدون برکت و خشک و کویر بود تنها به يمن مقدم تو سبزه زار شد زمزم دخيل زمزمه ی ذکر کوثر است که اینچنین شریف شد و خوشگوار شد با عطر ياس آمدي اي بانوي بهشت هرچارفصل خانه ي مولا بهارشد هم كفو تو نبوده كسي، نه نبوده است تنها علي است آنكه برايت نگار شد صبر جميل و جلوه ي إيثار و حسن تو در زينب و حسين و حسن آشكار شد با كيسه اي كه پرشده از بوي نان تو دركوچه هاي شهر علي رهسپار شد سوگند ميخوريم كه لولاك شان تو تنها دليل گردش ليل و نهارشد از عمر خود گذشته اي و از خداي نه عمرت تمام پاي ولايت نثار شد تو پركشيده اي و چنين بعد رفتنت دنيا أسير غربت سنگ مزارشد از آتش فراق تو اي نفس مطمئن انسان به داغ بي كسي و غم دچار شد این غم کجا بریم که از بعد رفتنت زینب به گاه کودکیش خانه دار شد آه ای حقیقتی که شدی راز زندگی قبرت شبيه قدر خداوندگار شد با غم قرين شدیم كه از بعد چندقرن داغت ميان سينه مان ماندگارشد زهراعلیپور https://eitaa.com/zahraalipoor19