خبر رسید دو تا از اتوبوس ها خراب شدن وجا موندن،یکی همون مرز،یکی هم تو مسیر. صدایی از پشت سرم گفت:ما نماز خوندیم،اتوبوس مون از بین هفت اتوبوس کل کاروان،اولین اتوبوسی هست که به مقصد میرسه. منم با خوشحالی تایید کردم:آره،چون نمازمون رو ادا خوندیم،خدا هم هوامون رو داشت کمتر توی این هوای گرم اذیت بشیم 😇😄 وقتی هم که رسیدیم و هرکی داشت از بقیه حلالیت می گرفت. منم به شوخی گفتم:منم از دوستان حلالیت میخوام مجبورتون کردم نماز زوری بخونید😅😂 دختر جوون پشت سریم وقتی داشت پیاده می شد،کلی ازم تشکر کرد و گفت که دلشون با نماز خوندن بوده،اما جرئت اعتراض رو هم نداشتن. ✍شهیده۷۱ https://eitaa.com/zahraeii71