میخوام روضه بنویسم شما گریه کنید پام تاول زد اومدم از یه خادم موکب سوزن بگیرم التماس کرد که بزارم درستش کنه چون میگفت تو راه میخوای بری تاول بزرگتر میشه اومد با سوزن نخ رو از این سر تا اون سر رد کرد که اگر تو راه دوباره خواست پر بشه آبش بیرون بزنه و بیشتر نشه وقتی داشت نخ رو گره میزد ناخودآگاه پوست پا کش اومد و من گفتم آه خادم گفت آه یا زینب 😭😭 شروع کرد عربی روضه خوند که قافله اسرا چطور اومدن از پای رقیه گفت و ...... من و اون باهم گریه کردیم 😭😭😭😭😭