اول قرن دوم هجری در هیاهوی جنگ قدرت ها شیعه دوران تازه ای را ساخت فارغ از بازی حکومت ها پایتخت خلیفه‌ی اموی پای تخت خلیفه‌ی بغداد بعد یک ماه جنگ و خونریزی با مذلت به روی خاک افتاد صبح فرداش نامه‌ای آمد نامه‌ای از سپاه ایرانی به امام المصدقین صادق از ابومسلم خراسانی : - جان عالم فدای حضرت‌تان ارتش ما به فکر جان شماست همه چیزش زمینه سازی شد این حکومت فقط از آن شماست - حضرت ساسة العباد امّا بهتر از هر کسی خبر دارد جوهر نامه جوهر مکر است خط به خطش فقط ضرر دارد کاخ سبز دمشق در نظرش کمتر از یک بنای متروکه ست در نگاهش حکومت بغداد کمتر از استخوان یک خوک است صحبت تاج و تخت اگر باشد وارث حضرت سلیمان بود صحبت از کیمیا و زر باشد خادمش جعفر بن حیّان بود اعتقاد امام بر این بود که خلافت فقط برای علی‌ست در زمین هر حکومتی باشد منسبش سهم بچه‌های علی‌ست تکیه زد روی کرسی تدریس و به عالم چنین امیری کرد جعفر بن محمد اینجا هم از سیاست کناره گیری کرد از سیاست کناره گیری کرد چون سیاست مقابل دین بود او که خود «قَد تَبیّنَ الرُشد» است کارزارش جهاد تبیین بود در مسیر جهاد تبیینش واژه ها را سپاه می‌دانست شاعران را مبارزان غیور شعر را هم سلاح می‌دانست گفت هر کس که بیتی از ما گفت خانه‌ای در بهشت خواهد داشت تا که حرف از امام معصوم است ادبی چون کمیت باید داشت سید حمیری رجز می‌گفت خط به خطش عقائدش بودند جمله های امام مضمون بیت های قصائدش بودند توصیه داشت حفظ می‌کردند کودکان شعر‌های عبدی را صرخه میزد تمام ابیاتِ روضه‌‌ی کربلای عبدی را خانه‌اش تکیه بود هر هفته دور خانه تمام شاعر‌ها می‌نشستند و روضه می‌خواندند در حضور امام شاعر‌ها گفت هر کس که بیتی از ما گفت دست روح القدس به همراهش حالت گریه ها عوض میشد با همین جمله های کوتاهش شعر تازه چه گفته‌ای عفّان ؟! از سر شاه و نیزه دار بگو آه از عصر روز عاشورا از «عَلیکُنّ بالفَرار» بگو 🔸شاعر: لینک ایتا👇👇 متن روضه ومدح ذاکراهلبیت طیرانی بحرینی https://eitaa.com/zakerahlbeit