نجیبه کرمیان:
نجیبه کرمیان:
اگر یاسی چرا رویت خلیده ؟
چه کَس بر گل زند پا و کشیده ؟
اگر یاسی چرا صورت کبودی
مگر تو دختر احمد نبودی ؟
تو را با میخ در پهلو شکستند
عنان طاقتت از هم گسستند
چو میخوانی نمازت را خمیده
علی پهلوی مجروحت ، ندیده
ببستند هر دو دستِ مرتضی را
زدند آتش دلِ خونِ خدا را
زدند رویِ تو را با تازیانه
گرفتند قلب زینب را نشانه
تو ای یاس کبود آسمانی
نبی گفته که تو فخر جهانی
علی با چشم خونبار و دل خون
شده اشکش بسان رود جیحون
به چوب کین زدند آتش درت را
کشیدند چادرِ رویِ سرت را
حسن گریه کنان عزلت نشین است
حسین بی مادر و زار و غمین است
تو ای یاسِ کبودِ آسمانی
هنوز از چشم یاران هم نهانی
رسد روزی که صاحب هم بیاید
تمام عقده ها را او گشاید
بیاید گر امامِ آخرینم
تقاص زخم و اشکت را ببینم
بیا آقا تقاص مادرت گیر
جهان را کن تهی از ظلم و زنجیر
**************
بنگر به حال زار من مادر بی مزار من
قرار را تو برده ای از دل بیقرار من
گوشه ی دیوار و در است مامن جان سپردنت
آرام بگیر کنار در نوگل بی بهارِ من
محسن کوچک تو را به میخ در زخم زدند
گفتند وارث علیست ، گویی و در پندارِمن
بازوی مجروح تورا فضه به چشم دیده است
پیش پدر گلایه کن لاله ی داغدارِ من
صورت نیلی تو را فرشته ها بو سه زدند
به خاک و خون کشیده اند ماه رخ نگارِمن
آتش به دیوار ودرِ فاتح خیبر زده اند
از این نمیگیرد قرار سینه ی پر شرارِ من
مباد ز روی کَرَمَت شفاعت از عدو کنی
به یاد اشک حیدرت شکسته پر، هَزارِ من
یاس کبود احمدی ، ام ابیهای پدر
کجا قرار گرفته ای مادر بی مزار من
**************
ای بلندای نگاهت ، کوه نور
ای کلامت معنی سینا و طور
ای نوای شیون آلاله ها
مونست ذکر همه شب ناله ها
منطق آیینه را معنا تویی
باغ خلقت را گل رعنا تویی
خاک کوچه بوسه اش برپای تو
می شود خم قامت رعنای تو
می چکد خون از سبوی آسمان
در تمنای تواند افلاکیان
تا تو رفتی آینه قلبش شکست
چشم گریان علی درخون نشست
می روی چشم حسن تر میشود
حال زینب باز ، بدتر میشود
چشم مولا خیره در چشمان تو
شد حسین آویزه ی دامان تو
خاککوچه خاک بر سر می کند
میخِ در ، آلاله پرپر می کند
می روی اما نشانی از تو نیست
برمزارت حضرت صاحب گریست
در عزای مادرت یا بن الحسن
با ظهورت ریشه ی ظلم را بکن
نجیبه کرمیان
التماس دعا