ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم
آفـتـاب فـاطـمـه چشم و چـراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم
هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کـریم ابن کـریم ابن کـریم ابن کـریم
قـبـلـۀ دل کعـبـۀ اهـل ولایـی نی عجـب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم
در پـی احـیـای دل کـار مسیحـا می کـند بامـدادی گر وزد از تـربت پاکـت نـسیم
زائـر قـبـر تو یـعـنـی زائر قـبـر حسیـن خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حـطیم
شهر ری تا متّکی بر آستان قدس تو است تا قـیـامت نـیـستـش از فـتـنۀ بیگـانه بیم
نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طـفـل یـتـیـمی را پُـر از دُر یـتـیـم
چارمین نـجـل کـریم اهل بیـتی می توان هشت جنّت را ببخشایی به شیطان رجیم
طـلـعـت نـورانـیـت مـرآت الله الـصـمـد طاق ابـروی تو بسم الله رحمان الـرحیم
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم
شـاه راه زائـرت "انـا هـدیـنـاه الـسـبـیل" چل چراغ تربتت شمع صراط المستقـیم
بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین
هر کجا آرد نسیم از تربت پاکـت شمـیم
اینکه من امروز میگردم به دور تربتت مرغ جـانم زائر کـوی تو بوده از قـدیـم
دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین
یافتم از تربتـت اینجا همان فـوز عـظیم
هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد
در ثـواب زائـران کـربـلا گـردد سهـیـم
خورده از اول دل میثم گـره بر مرقـدت وصل اجـداد تو خواهد از خـداوند کریم