من؟ دلم تو بین‌الحرمینه! همون شب جمعه‌ای که زمزمه می‌کردیم: هرشب باید مجنونت شم! لیلا کیه؟ لیلا تویی قربونت شم... جفت گنبد‌ها تو نظرم تار بودن و همون‌جا می‌دونستم که چه‌قدر شب‌های جمعه خواهد گذشت که فقط باید با یاد اون لحظه‌ها زندگی کنم و همش میشه برام حسرت...