ای زن برخیز و زندگی کن هیاهویی که به راه انداختند، را نشنیدی؟ برخیز و آزادانه راه برو پس کجا رفت آن همه شعار حق آزادی زنان؟ حنجره هایشان را پاره کردند تا تو را از بندها برهانند نتیجه چه شد؟ جوی خون تو... نتیجه شد، بسته شدن چشمان طفل معصومت... آزادی آزادی آزادی واژه پر فریب دنیای هزاررنگ مدعیان حقوق بشر واژه ای که قداست انسانیش را در غبار بدخواهی ها لگدمال کردند... آزادی کجایی؟ بنگر که به نامت چه ها که نکردند... ای زن برخیز در ذهن های بسته و زنگ زده آنان، راهی برای درک آزادی های تو نیست تو همان موجود پرقدرتی که خداوند آزاد قرارش داد تا از قید و بند کارهای سبک و بی ارزش بگذرد و زندگی ساز شود تو حیات بخش دنیای سرد و بی روحی تویی آن پرتو روح نواز زندگی ای زن برخیز برای خواهرت خواهرم خواهرامون که در خون خود غلتیدند بلند شو و دل و جامه بتکان از این سیاهی ها آزادی دیروز معنا شد در میان فریاد و بوی خون... آزادی زن از نگاه آنان یعنی یا برده شو یا کشته ای زن برخیز...