#سفرنامه_اربعین_دو
#اربعین_98
#عراق
🔸از بصره که عبور میکنیم جمعیت عراقی پیاده کنار جاده در حال حرکتند، میپرسم ازینجا تا کربلا چقدر راه است؟ میگویند ششصد کیلومتر!
🔸این ششصد کیلومتر را با هوای شرجی و به شدت گرم اینجا که محاسبه کنی چندبرابر میشود، هوایی که برای ما سواره ها زیر کولر ماشین از تحمل خارج شده است،
🔸ساعت12 ظهر است و هوا به گونه ایست که حتی برای لحظاتی سخت است از ماشین پیاده شوی، اما مرد و زن و کودک عراقی دسته دسته رو به کربلا در حرکتند،
🔸ما ایرانیها قرار پیاده رویمان مسیر 80 کیلومتری نجف تا کربلاست،
🔸چقدر هم با ناز و نوازش و بدرقه و التماس دعا راهی میشویم،
🔸چقدر هم جماعتی با نگرانی منع میکنند که جان عزیزتر از جان را به خطر نیندازید،
چقدر هم حس میکنیم کار مهمی انجام داده ایم،
🔸چقدر هم در کوله هایمان انواع مقویجات پر میکنند که دردمان نیاید و اذیت نشویم و کم نیاوریم!
🔸اما مردم عراق به راستی چه نوع موجوداتی هستند؟!
کوله هم ندارند
راه افتاده اند بچه هایشان را به دندان گرفته اند و میکشند و چندصد کیلومتر در هوایی که نمیتوانی براحتی در آن نفس بکشی میروند،
🔸مثل ما تدبیر هم ندارند که حالا روز بخوابیم و شب برویم که سخت نگذرد...
🔸حیرت انگیزند،علتش را درست نمی فهمم،
🔸یکی از همسفران به کنایه میگوید این مردم بدبخت بابت کدام نعمت زندگیشان به شکرگذاری می روند!
🔸انگار عجیب بودن این مردم به چشم همه آمده است،
🔸دیگری میگوید اینها خودشان را ذاتا نوکر آقا میدانند،
🔸هر کسی چیزی میگوید
و سوالی که همچنان بی جواب میماند،🔸
🔸چه عاملی عراقیها را به این رفتارهای عجیب وامی دارد؟ آیا ارادتشان بیشتر است یا جنس ارادتشان فرق میکند؟...
ف. حاجی وثوق
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺
@zanan_enghelaby