🔴 ورود امام مهدی به مکّه در شکل و شمایل چوپان
⭕️ مطابق با روایات،
#سفیانی بعد از خروج و شش ماه جنگیدن و تسلط بر سرزمینهای پنجگانهٔ شام:
#دمشق، حمص،
#فلسطین، اردن و قنّسرین، قدرتش در منطقه تثبیت و بر تخت پادشاهی مینشیند! آنگاه که سفیانی از حضور امام در مدینه و ظهور ایشان باخبر میشود (با خبر شدن سفیانی از نزدیک شدن زمان ظهور، به این دلیل است که امام مهدی علیه السلام اندکی پیش از ظهور، به صورت نیمه علنی و محدود، فعالیتهایی دارند؛ عوامل اطلاعاتی و جاسوسی سفیانی نیز از حضور نیمه علنی امام در میان مردم با خبر میشوند؛ به همین دلیل سفیانی) بعد از اطلاع از مکان حضرت، به قصد دستگیری و کشتن آن جناب، سپاهی مجهز به مدینه گسیل میدارد؛ و سه شبانه روز تمام در آنجا قتل و غارت میکنند، منبر پیغمبر صلی ﷲ علیه و آله را میشکنند و... در این زمان، حضرت برای حفظ جانش و در استتار کامل -در لباس چوپانی- از مدینه به مکّه میروند؛ به فرماندهٔ سپاه سفیانی گزارش میرسد که مهدی به سمت مکّه رفته است... و با حرکت امام به سوی مکّه، وی نیز سپاه خود را به جانب مکّه میفرستد. امّا لشکر اعزامی سفیانی وقتی به بیابانی به نام بیداء -بین مکّه و مدینه- میرسند با فریاد حضرت جبرئیل و به اذن ﷲ عزّوجلّ، به زمین فرو میروند و به جز سه نفر همگی هلاک میشوند..!
🌕 امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرمایند: ...به خدا سوگند ای مفضل! گویا او(حضرت مهدی علیه السلام) را میبینم که وارد شهر مکّه شده، در حالی که لباس پیغمبر صلی ﷲ علیه و آله را پوشیده و عمامه زردی بر سر گذاشته است، نعلین وصله شدهٔ پیغمبر را به پا کرده، عصای آن حضرت را به دست گرفته، چند بُز لاغر را جلو انداخته و بدین گونه به طرف خانه خدا میرود، بدون آنکه کسی او را بشناسد، و به سن جوانی آشکار میگردد...
عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ... وَ اَللَّهِ يَا مُفَضَّلُ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ دَخَلَ مَكَّةَ وَ عَلَيْهِ بُرْدَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى رَأْسِهِ عِمَامَةٌ صَفْرَاءُ وَ فِي رِجْلَيْهِ نَعْلاَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمَخْصُوفَةُ وَ فِي يَدِهِ هِرَاوَتُهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَسُوقُ بَيْنَ يَدَيْهِ عِنَازاً عِجَافاً حَتَّى يَصِلَ بِهَا نَحْوَ اَلْبَيْتِ لَيْسَ ثَمَّ أَحَدٌ يَعْرِفُهُ وَ يَظْهَرُ وَ هُوَ شَابٌّ...
📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۷