💫 قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌ 💫 نطق الحاد👈❌اگر علت جهان خداست پس خدا هم علتی دارد‼️ اگر جهان را خدا آفریده است پس خدا را چه کسی آفریده است‼️❓ اگر خالق جهان خداست پس خالق خدا چه کسی است⁉️❗️ ___________ ✅ پاسخ : سر و کار ما ، با برهان و منطق است و در مکتبی تلمذ نموده ایم که به ما یاد داده اند باید برای دعاوی خود اقامه برهان و دلیل کنیم نه مثل ملحد فراری از کتاب و مطالعه ، از روی معده ، تراوشی کنیم بی بیّنه ، چرا که نحن ابناء الدلیل. ❇️ در جواب شبهه فوق سه پاسخ می دهیم: 1⃣ ملحد از علت داشتن جهان پی به علت داشتن خدا می برد ! می گوید چون شما می گویید جهان علتش خداست ، پس من هم می گویم خدا هم علتی دارد! در حالی که این استدلال سخیف است‌ 👈اشکال تراش مفاد اصل علیت را درک نکرده است. او گمان میکند❌ اصل علیت بیان میدارد که نیاز به علت دارد.❌ در حالی که مفاد اصل علیت چنین است: ✅ هر یا یا که دلیل وجودش در خودش نباشد نیاز به علت دارد نه اینکه هر چیزی نیاز به علت دارد.✅ بنابراین طبق پاسخ اول ما چون : 👈 معلولیت 👈 پدیدار شدن 👈 و حادث شدن را در جهان یافتیم حکم به نیاز داشتن آن به کردیم. 🔥ملحد هم اگر میخواهد علت داشتن خدا را اثبات کند باید معلولیت و حدوث را در او اثبات کند تا حکم به علت دار بودن آن کند. نه اینکه از یک قیاس مع الفارق سود جسته و بگوید چون جهان علت دارد پس لاجرم خدا هم علت دارد! صغری و کبری و ربط آن دو بهم در این استنتاج غلط است. چون نتیجه تابع اخس مقدمتین است‌. پس با رفع مقدم تالی هم باطل است. 2⃣ از گفته ملحد چنین بر می آید که او تصور کرده است👈هرچیزی نیاز به علت دارد👉 به همین دلیل سریع سخن را به خدا برده و نتیجه گرفته است پس خدا هم باید علتی داشته باشد ! 🔸علاوه بر پاسخی که در شماره ۱ دادیم و نشان دادیم او مفاد اصل علیت را درک نکرده که چنین نتیجه ای گرفته است، اینجا هم پاسخ دیگری میدهیم و آن این است که: اگر هرچیزی در عالم خارج نیاز به علت داشته باشد سر از علتها و معالیل در می آوریم و تسلسل هم در سلسله علتها و معلولها به بداهت عقل است. 🔸یک مثال برای تقریب به ذهن میزنم: صفی از سربازها را در نظر بگیرید. حمله هر سرباز مشروط به سرباز کناری اش است. حال اگر به سربازی نرسیم که حمله اش مشروط به شرطی نباشد و خودش شروع کننده حمله نباشد، آیا اساسا حمله ای صورت می گیرد؟ جواب منفی است. 🔸چون تسلسل در صف سربازها باطل است و حتما باید سربازی وجود داشته باشد که حمله را خودش شروع کند تا بقیه هم به ترتیب حمله را آغاز کنند. بنابراین حتما و به حکم عقل وجود یک سربازی که حمله اش مشروط به شرطی نباشد الزامی است. این همان علت نامعلول است. مثال دیگر دومینو هست که حتما دوستان آن را به عینه دیده اند و نیازی به ذکر آن نیست. 3⃣ پاسخ دیگر ما در حقیقت اثبات عدم معلولیت در خدایی است که در برهان عقلی، واجب الوجود است. 🔸به حکم عقل باید در جهان خارج واجب الوجودی باشد تا بقیه ممکنات به واسطه آن واقعیت دار شوند.به عبارتی بدان تکیه داشته باشند. چون از اجتماع بی نهایت معلول و ممکن هیچ گاه وجوب وجود حاصل نمیشود‌. 🔸موجودی که مصداق این واجب قرار میگیرد هستی عین ذاتش هست و از درون ذاتش میجوشد. به عبارتی خودش ((عین وجود)) هست. خودش عین هستی و تحقق هست. نه اینکه وجود بر او عارض شده باشد تا به دنبال علت عروض وجود در او بگردیم ( چنانچه در موجودات این چنین است) بلی.اگر چیزی وجود عین ذاتش نباشد وجود را از ناحیه غیر گرفته است و لاجرم نیاز به علت دارد.( موجودات ممکن) -عنایت کنید (موجود) بر وزن (مفعول) است و مفعول یعنی چیزی که فعل و عملی بر روی آن واقع شده باشد.پس (موجود) هم یعنی چیزی که وجود بر آن عارض شده باشد و از ناحیه غیر گرفته باشد. با این حساب خداوند یا واجب بالذات، "وجود" است و سایر ممکنات "مُوجود" هستند.(دقت کنید) 🔸یک مثال برای تقریب به ذهن : غذا به واسطه نمک شور میشود، در واقع غذا شوری ذاتی ندارد و به واسطه نمک متصف به شوری میشود. 🔸در حالی که خود نمک به ذاته شور است و سوال از اینکه نمک شوری اش را از کجا گرفته است، سوالی واضح البطلان هست.چون ذات نمک عین شور بودن هست. نمک به ذاته شور است و سایر غذاها به واسطه آن شور میشوند. 🔸وجود در واجب الوجود هم ذاتی هست و وجود عین ذاتش هست. به عبارتی خدای متعال اما جهان و عالم امکان یعنی وجود بران عارض شده است. 🔸 جهان نیاز به علت دارد اما واجب الوجود یا خدا بی نیاز از علت است چون وصف معلولیت ندارد و خودش عله العلل است‌. ✅در ذیل آنچه گفتیم را مستند میکنیم به برخی کتب فلسفی 👇👇👇 ▬▬▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬▬ ⚫️ : 👈دنبال بهانه بهتری برای توجیه کفر و لاابالی گری خود باشید🔥 👇👇👇