یریدون ان یطفئو ا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون"(توبه 32)
در قدیم، مردی خادم بقعه ی متبرکه ای بود و همه شب شمعی در آن بقعه می افروخت تا مردمان صاحب عقیده و فقرا آسوده باشند و از روشنایی استفاده کنند. از قضا یکی از شبها مردی طمعکار به این فکر افتاد که شمع را خاموش کند، بقعه تاریک شود و نذوراتی که در آنجا هست بدزدد. سر فرصت آمد شمع را از روی شمعدان برداشت. بدون توجه به اینکه توی شمعدان مقداری پنبه هست پف کرد به شمع. شعله به پنبه اثر کرد و آتش گرفت. شعله زبانه کشید و ریش آن دزد طمعکار سوخت. و این مثل را بر زبان آورد:
چراغی را که ایزد برفروزد
هر آنکه پف کند ریشش بسوزد.
@zarboolmasall