کفشهایم را می‌پوشم و در زندگی قدم می‌زنم من زنده ام و زندگی ارزش رفتن دارد ... آن قدر می‌روم تا صدای پاشنه‌هایم گوش ناامیدی را کر کند خوب می‌دانم که گاه کفشها، پاهایم را می‌زند، می‌فشرد و به درد می‌اورد ... اما من همچنان خواهم‌رفت زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد ماندن در کار نیست گذشته‌های دردناک را رها می‌کنم ، و به آینده " نامعلوم " ،نمی اندیشم ولی این را می‌دانم؛ _ گذشته با آینده یکسان نیست _ زندگی نه ماندن است، نه رسیدن _ زندگی به سادگی رفتن است _ به همین راحتی، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ... ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ... ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ... ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ ... 🌱 ‹🤍🌼› @zarboolmasall