گفتم ای دل، نروی؟ خار شوی، زار شوی بر سر ِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی نکند دام نهد؟ خام شوی، رام شوی؟ نپَری جلد شوی، بی پر و بی بال شوی؟ نکند جام دهد؟ کام دهد، ازلب خود وام دهد؟ در برت ساز زند، رقص کند، کافر و بی عار شوی؟ نکند مست شوی فارغ از این هست شوی؟ بعد آن کور شوی، کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟ نکُنَد دل نکَنی، دل بکَنَد، بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟ برود در بر یار دگری صبح که بیدار شویی! ✋