امروز توخیابون یه زن جوونی دیدم که تو جوبای خیابون و کلا هرجا که آشغال وزباله ای بود مقوا و بطری وچیزای بدرد بخورش رو جدا میکرد و یه شوهر کاملا فلج هم که حتی قدرت حرف زدن نداشت رو با ویلچر باخودش میبرد....ازدیدن این صحنه متاثرشدم وباهاش صحبت که کردم گفت شوهرش چند سال پیش براثرتصادف قطع نخاع شده و او مجبوره خرج خودش وشوهرو سه فرزندش رو دربیاره...به دستاش که نگاه کردم پراز زخم بوداز سختیه کار😔
گفت کمیته امداد ماهی نزدیک به200بهم میده وچون کفایت نمیکنه باجمع کردن ضایعات نمیذارمبچه هام سره گشنه زمین بزارن.جدااز خرج ومخارج مریضی شوهرمو جدا از پول پوشاکی که باید براش تهیه کنم....
گفتم من میخام صدات روبه گوش مسئولین شهربرسونم چه حرفی داری بهشون بگی؟؟؟ گفت بگو زندگیشونوبکنن ماهم خدایی داریم.!!!درحدخیلی ناچیزبهشون کمک کردم امااینو میخام بگم مسئولی که دودستی پست ومقامت روچسبیدی اقایی که جیبت پره شکمت سیره توبهترین خونه زندگی میکنی مدل بالاترین ماشین زیره پاته شهره من ثروتمندترین شهرایران شناخته شده تاکی قراره شاهده چنین صحنه های ناراحت کننده ای باشیم..یادتون نرفته که خدا و اون دنیایی هم وجودداره...
باتشکر ازکانال خوبتون
#ارسالی ازشهروندخبرنگار
@zarrhbin