اگر شما در جامعه زندگی کنید که خیلی مذهبی است در آن صورت دین‌داری امری بسیار طبیعی شناخته می‌شود و اگر شما در جامعه‌ای ضد دینی زندگی کنید، در آن صورت دین‌داری و تجارب دینی اموری غیرطبیعی و حتی مضر برای سلامتی انسان دانسته می‌شود؛ بنابراین چه کسی می‌تواند شنیدن صدا خدا را امری طبیعی (عادی) و یا غیرطبیعی (غیرعادی) بداند؟ وی معتقد است که از نظر روان‌شناسی یک فرد طبیعی می‌تواند دارای تجارب طبیعی و غیرطبیعی دینی باشد. وی با دیدگاه تقلیل‌گرایانه برخی از عصب‌شناسان به‌شدت مخالف است و بر یافته‌های یک گروه از نوروسایکولوژیست‌ها در مرکز تحقیقات عصب‌شناسی رید وابسته به دانشگاه کالیفرنیا، لوس آنجلس، خرده می‌گیرد و آنها را خارج از چارچوب‌های شناخته شده علمی می‌داند. این مرکز تحقیقات پا را فراتر از ارزیابی‌های علمی گذاشته و به ارزیابی تعدادی از شخصیت‌های معروف دینی و تاریخی پرداخته و در آنان "تشخیص" کارکرد نادرست مغزی داده است. از دیگر یافته‌های مهم نیوبرگ در دفاع از شخصیت‌های تاریخی دینی که برخی از عصب‌شناسان به جهل و یا غرض به آنان نسبت بیماری اسکیزوفرنی و یا صرع لوب تمپورال داده‌اند این است که بیماری‌های روانی عموماً مزمن و طولانی هستند، درحالی‌که شخصیت‌های تاریخی در مقاطع خاصی از زندگی تجربه دینی خاصی داشته‌اند و این حالت در طول زندگی آنان تکرار نشده است، بنابراین حالت‌های آنان به صرع شباهت نداشته است. بیماری‌های روانی موجب کاهش کارکرد و تضعیف روابط اجتماعی می‌گردد، اما شخصیت‌های تاریخی دینی همواره سبب افزایش روابط اجتماعی و شکل‌گیری بزرگ‌ترین جوامع منسجم انسانی بوده‌اند. بیماری‌های روانی سبب نقص در کارکرد شناختی می‌گردد، اما شخصیت‌های تاریخی دینی نه‌تنها نقصی در شناخت نداشته‌اند، بلکه سخنان و آموزه‌های آنان رهگشای بسیاری از معماهای زندگی انسان در طول تاریخ بوده است و مکاتب فکری و فلسفی عظیمی بر اساس آموزه‌های آنان شکل‌گرفته است. از طرف دیگر دین به‌طورکلی دارای منافع مثبتی برای انسان بوده است، اما بیماری‌های روانی آثار مخربی بر شخصیت انسان داشته‌اند، بنابراین بانیان اصلی این نوع تجارب دینی در طول تاریخ آثار مثبتی بر بشریت و بقا و ارتقای معنوی انسان داشته‌اند.